loading...

خواندنی

بازدید : 420
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

داروهاي گروه دوم را تنها مي توان با نسخه مكتوب تهيه كرد. نمونه هايي از اين داروها كه به صورت كلينيكي استفاده مي شوند بر AER اثر مي گذارند، عبارتند از پنتوباربيتال، سكوباربيتال، methylphendiate (ريتالين)، مخدرهاي سينتتيك (meperidine يا Demerol) و مخدرهاي ترياكي نظير (مرفين).

گروه IV اين داروها، نيز در اين مجموعه جاي قيمت سمعك معمولي مي گيرند. (تجويزي كه مي بايست هر 6 ماه يكبار و يا پس از 5 بار دريافت دارد تكرا رشود) در بين داروهاي اين گروه به بنزوديازپين ها نظير ديازپام (واليوم)، لورازپام (Ativan)، كلروديازپوكسايد (ليبريوم) و كلرال هيدرات، اشاره مي‌شود.

انبوهي از تجربيات كلينيكي و گزارش هاي منتشر شده، تاييد مي كنند كه كلرال هيدرال بر الكتروكوكلئوگرافي و ABR تاثير نمي گذارد.

مورفين (سولفات مورفين) يك آلكالوئيد است كه ازترياك مشتق مي شود و يك مسكن است. (analgesic) ديگر مسكن اصلي يك داروي غيرمخدر است، (آسپرين)، مرفين علاوه بر تسكين درد، سبب خواب آلودگي و تغيير در رفتار مي شود. مكان مورد ترديد عمل اين دارو، سيستم ليمبيك است (هيپوكامپ، آميگدالا) و بر راههاي اصلي حسي تاثير نمي گذارد.

يك داروي گروه IV، با دوز نسبتا بالا، به عنوان يك خواب آور، در بيماران آسيب مغزي حاد در واحدهاي مراقبت ويژه، مورد استفاده قرار مي گيرد. به نظر نمي رسد كه مرفين تاثيري بر AER يا الكتروكاكلئوگرافي داشته باشد.

Meperidine يك Opoid analgesic از نوع IV شبيه مرفين است كه هيچ تاثير بارزي بر ABR زودرس و تاخيري ندارد.

داروهاي بيهوشي:

در طي 25 سال گذشته، مقالات فزاينده اي كاربرد AMLR رادر حين فرايند جراحي، به عنوان شاخصي از عمق بيهوشي گزارش كرده اند. توجه به تاثيرات داروهاي بيهوشي بر روي AER براي هر كلينيسيني كه در مونيتورينگ نروفيزيولوژيك در حين عمل درگير است، اساسي است.

بيهوشي، فقدان حس (نسبي يا كامل) با يا بدون فقدان هوشياري است كه ممكن است ناشي از دارو يا در اثر بيماري يا آسيب باشد.

توضيحات بعدي، محدود به بيهوشي عمومي كه بر مغز اثر مي گذارد، و كاهش حس و هوشياري را به همراه مي آورد، است. بيهوشي منطقه اي عصبي كه يك منطقه عصبي مشخص را عصب مي دهد، ممكن است در ارزيابي AER مورد استفاده قرار گيرد. يك مثال مي تواند فنل (89 درصد) باشد، كه به طور موثري پرده تمپان را براي ثبت الكتروكاكلئوگرافي با روش TT بي حس مي كند. البته پاسخ الكتروكاكلئوگرافي تاثير نمي پذيرد.

عمق يا مرحله بيهوشي عمومي را مي توان براساس تصاوير متفاوتي توصيف كرد. براساس يك توصيف سه مرحله در بيهوشي وجود دارد: در مرحله اول، ابتدا بيمار برانگيخته است، تا اينكه كنترل ارادي او از بين برود (شنوايي اخرين حسي است كه فاقد عملكرد مي شود) رفلكس قرنيه در مرحله دوم بيهوشي نيز وجود دارد، اگرچه كاهش كنترل ارادي، تداوم دارد. مرحله سوم بيهوشي به عنوان Relaxation كامل ، تنفس عميق منظم، رفلكس قرنيه كند شده، تعريف مي شود.

براساس يك طرح ديگر چهار مرحله بيهوشي تعريف شده است: 1 – آنالجز يا (فقدان حس) 2 – هذيان 3 – بيهوشي جراحي 4 – دپرسيون CNS در سطح بصل النخاع.

داروهاي گروه دوم را تنها مي توان با نسخه مكتوب تهيه كرد. نمونه هايي از اين داروها كه به صورت كلينيكي استفاده مي شوند بر AER اثر مي گذارند، عبارتند از پنتوباربيتال، سكوباربيتال، methylphendiate (ريتالين)، مخدرهاي سينتتيك (meperidine يا Demerol) و مخدرهاي ترياكي نظير (مرفين).

گروه IV اين داروها، نيز در اين مجموعه جاي قيمت سمعك معمولي مي گيرند. (تجويزي كه مي بايست هر 6 ماه يكبار و يا پس از 5 بار دريافت دارد تكرا رشود) در بين داروهاي اين گروه به بنزوديازپين ها نظير ديازپام (واليوم)، لورازپام (Ativan)، كلروديازپوكسايد (ليبريوم) و كلرال هيدرات، اشاره مي‌شود.

انبوهي از تجربيات كلينيكي و گزارش هاي منتشر شده، تاييد مي كنند كه كلرال هيدرال بر الكتروكوكلئوگرافي و ABR تاثير نمي گذارد.

مورفين (سولفات مورفين) يك آلكالوئيد است كه ازترياك مشتق مي شود و يك مسكن است. (analgesic) ديگر مسكن اصلي يك داروي غيرمخدر است، (آسپرين)، مرفين علاوه بر تسكين درد، سبب خواب آلودگي و تغيير در رفتار مي شود. مكان مورد ترديد عمل اين دارو، سيستم ليمبيك است (هيپوكامپ، آميگدالا) و بر راههاي اصلي حسي تاثير نمي گذارد.

يك داروي گروه IV، با دوز نسبتا بالا، به عنوان يك خواب آور، در بيماران آسيب مغزي حاد در واحدهاي مراقبت ويژه، مورد استفاده قرار مي گيرد. به نظر نمي رسد كه مرفين تاثيري بر AER يا الكتروكاكلئوگرافي داشته باشد.

Meperidine يك Opoid analgesic از نوع IV شبيه مرفين است كه هيچ تاثير بارزي بر ABR زودرس و تاخيري ندارد.

داروهاي بيهوشي:

در طي 25 سال گذشته، مقالات فزاينده اي كاربرد AMLR رادر حين فرايند جراحي، به عنوان شاخصي از عمق بيهوشي گزارش كرده اند. توجه به تاثيرات داروهاي بيهوشي بر روي AER براي هر كلينيسيني كه در مونيتورينگ نروفيزيولوژيك در حين عمل درگير است، اساسي است.

بيهوشي، فقدان حس (نسبي يا كامل) با يا بدون فقدان هوشياري است كه ممكن است ناشي از دارو يا در اثر بيماري يا آسيب باشد.

توضيحات بعدي، محدود به بيهوشي عمومي كه بر مغز اثر مي گذارد، و كاهش حس و هوشياري را به همراه مي آورد، است. بيهوشي منطقه اي عصبي كه يك منطقه عصبي مشخص را عصب مي دهد، ممكن است در ارزيابي AER مورد استفاده قرار گيرد. يك مثال مي تواند فنل (89 درصد) باشد، كه به طور موثري پرده تمپان را براي ثبت الكتروكاكلئوگرافي با روش TT بي حس مي كند. البته پاسخ الكتروكاكلئوگرافي تاثير نمي پذيرد.

عمق يا مرحله بيهوشي عمومي را مي توان براساس تصاوير متفاوتي توصيف كرد. براساس يك توصيف سه مرحله در بيهوشي وجود دارد: در مرحله اول، ابتدا بيمار برانگيخته است، تا اينكه كنترل ارادي او از بين برود (شنوايي اخرين حسي است كه فاقد عملكرد مي شود) رفلكس قرنيه در مرحله دوم بيهوشي نيز وجود دارد، اگرچه كاهش كنترل ارادي، تداوم دارد. مرحله سوم بيهوشي به عنوان Relaxation كامل ، تنفس عميق منظم، رفلكس قرنيه كند شده، تعريف مي شود.

براساس يك طرح ديگر چهار مرحله بيهوشي تعريف شده است: 1 – آنالجز يا (فقدان حس) 2 – هذيان 3 – بيهوشي جراحي 4 – دپرسيون CNS در سطح بصل النخاع.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 322
  • بازدید کلی : 1728462
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی