loading...

خواندنی

بازدید : 403
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

براي مثال، صداي كليك بدون در نظر گرفتن فركانس آن مي تواند محلي سازي شود. صداهاي دوره اي كه تنها هاونيك هاي فركانس بالا دارند نيز مي توانند به شرطي كه ميزان تكرار بسته ي صوتي زير 600 هرتز باشد بر اساس تفاوت در زمان خريد سمعك رسيدنشان محلي سازي شوند. از آنجا كه بيشتر صداهايي كه روزمره با آنها مواجه ايم پيچيده هستند و ميزان تكرار آنها زير 600 هرتز است، تفاوت در زمان رسيدن آنها مي تواند در بيشتر موقعيت هاي شنيداري محلي سازي شود.

نقش لاله ي گوش و نيم تنه

نشانه هاي دو گانه براي در نظر گرفتن تمامي ابعاد محلي سازي صوت كافي نيستند. براي مثال، زمان رسيدن و شدت صوت نشانگر اين نيست كه صدا از جلو يا پشت يا بالا يا پايين مي آيد . چنين دقتي در تشخيص صوت نيز امكان پذير است. تحت بعضي شرايط خاص، محلي سازي در يك گوش مي تواند به دقت هر دو گوش باشد. ثابت شده است كه انعكاس هاي صوتي از لاله گوش و نيم تنه در محلي سازي صدا نقش مهمي را ايفا مي كنند. طيف صداهايي كه وارد گوش مي شوند توسط اين انعكاس ها بستگي به منبع صدا تغيير مي كنند. اين فيلتر وابسته به جهت نشانه هايي را براي محل منبع صدا تعيين مي كند. نشانه هاي طيفي تنها براي تعيين اطلاعات راجع به مكان منبع صدا مهم نيستند. آنها همچنين ما را قادر مي سازند تا بدانيم صدا از درون مي آيد يا از محيط خارج. لاله ي گوش طيف صدا را در فركانسهاي پايين تغيير مي دهد. تنها وقتي طول موج صدا قابل مقايسه يا كوچك تر از لاله ي گوش باشد، لاله ي گوش به طور قابل ملاحظه اي تحت تاثير قرار ميگيرد. اين امر بيشتر در فركانس هاي بالاي 6 كيلوهرتز رخ مي دهد.

بنابراين، نشانه هايي كه توسط لاله ي گوش فراهم مي شود براي صداهايي با پهناي باند فركانس بالا موثر هستند. بااين حال، انعكاس از ساختارهاي ديگر، مثل شانه ها، باعث تغيير طيف در فركانس هاي پايين مي شود و اين كار ممكن است براي پردازش صوتهايي كه از سمت جلو و عقب ميآيند مهم باشند.

بازدید : 405
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

بين روانشناسان زبان توافق جامعي وجود دارد كه تكواژ هاي عطفي قبل از آنكه ريشه هاي آنها در دسترس قرار گيرد برداشته مي شوند. اگرچه سمعك چيست معناي تكواژ برداشته شده در معناي جمله اي كه تكواژ در آن وجود دارد نقش دارد. اگرچه تكواژ هاي اشتقاقي از نظر قابليت توليد متفاوت هستند. پسوند –er تقريبا مي تواند به هر فعلي متصل شود. در مقابل، تكواژ هايي مانند –tion در كلماتي مانند derivation قابليت توليد كمتري دارند و تلفظ ريشه را نيز تغيير مي دهند. Bradly (1980) مجموعه آزمايشاتي را گزارش كرد كه اثبات مي كند كلمات حاصل از تكواژ هاي توليدي وندي بصورت لغوي ذخيره نمي شوند بلكه مستعد لايه برداري تكواژي هستند. در مقابل، كلماتي كه شامل مورفم هاي كمتر توليدي هستند در واژگان ذخيره مي شوند و بنابراين نيازي به لايه برداري مورفم ندارند.مدل كوهورت دستيابي لغويمدل هايي كه در مورد دستيابي لغوي هستند به ما كمك مي كنند در مورد بازيابي سريع و نا آگاهانه كلمات از واژگان بيشتر بدانيم. يكي از چنين مدل هايي، مدل كوهورت دستيابي لغوي است كه بسياري از حقايق بازيابي لغوي را توجيه مي كند و به خلاصه كردن بعضي حقايق مربوط به دستيابي لغوي كه در بخش هاي قبلي بيان شد كمك مي كند. كوهورت يك كلمه شامل تمام موارد لغوي است كه توالي واج هاي ابتدايي آنها مشابه است. بر طبق مدل كوهورت، اطلاعات آكوستيكي سريعا به اطلاعات فونولوژيك تبديل مي شوند و ورودي هاي لغوي كه از نظر فونولوژيك با محرك همخواني دارند فعال مي شوند. بعد از اينكه اولين هجاي كلمه درك شد، تمام ورودي هاي لغوي در كوهورت آن فعال خواهند شد. بعد از اينكه دومين هجا درك شد، زير مجموعه اي از آنها هنوز فعال باقي مي مانند ( وقتي يك ورودي تطبيق دهي را متوقف كند غير فعال مي شوند). در نهايت در بعضي نقاط-اگر كلمه نا مبهم باشد قبل از انتهاي كلمه- يك ورودي لغوي بصورت منحصر به فردي مشخص مي شود و آن ورودي بازيابي خواهد شد. به اين نقطه، نقطه بازشناسي كلمه گفته مي شود و بطور ميانگين در 250-200 ميلي ثانيه شروع كلمه رخ مي دهد.

بازدید : 410
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

برنامه هاي غربالگري معمولا جهت تشخيص شنوايي زودهنگام و مداخله(EHDI) انجام مي شود . اين( EHDI) بسار رايج است چرا كه تشخيص اختلال شنوايي تنها گام نخست است . بيمارستان ها به صورت معمول نوزادانرا براي برخي از مشكلات خاص مثل PKU غربالگري مي كنند . كودكان متولد شده با اين اختلال ژنتيكي نادر نمي توانند قيمت سمعك بخشي از پروتئين موجود در مواد غذايي را متابوليزه كنند . نكته ي قابل توجه اين است كه كاهش شنوايي در نوزادان بيشتر از مشكلات ديگر كه براي آن در بدو تولد غربال گري مي شوند رخ مي دهند . تقريبا از هر 1000 كودك 1 تا 3 نفرشان با اختلال شنوايي دائمبه دنيا مي آيند . براساس يك بررسي از داده هاي منتشر شده ، انجام واكنش فيزيولوژيكي با معيارهاي پاسخ عيني فوق مطابقت مي كند .روش هاي قابل قبول عبارتند از 1 – ABR 2 – TEOAE يا DPOAE يا 3 – تركيبي از OAE و ABR . در آينده تحقيقات ممكن است حاصل اهداف اضافي ، اقدامات فيزيولوژيكي باشند كه مي توانند غربال گري شنوايي نوزادان را به صورت فراگير پيش ببرند . براي آزمون ABR ، صداها به گوش نوزادان نواخته مي شوند . الكترودها همانند چسب پانسمان بر روي سر نوزاد قرار مي گيرند و براي شناسايي فعاليت الكتريكي كه توسط صدا تحريك مي شود استفاده مي شود . وقتي كه فعاليت الكتريكي برانگيخته وجود دارد كاهش شنوايي مشخص مي شود . آزمون EOAE به اين صورت است كه گوش و ميكروفون كوچك در گوش قرار مي گيرند ، بعد از آن صداها به گوش نواخته مي شوند و بعد از آن پاسخ اندازه گيري مي شود . اگر نوزاد به صورت طبيعي بشنود ، پژواك به عقب يعني داخل گوش منعكس مي شود و توسط ميكروفون مشخص مي شود. وقتي كه كودكي اختلال شنوايي دارد ، هيچ پژواكي در آزمايش EOAE اندازه گيري نمي شود . هنگامي كه آزمون غربال گري شنوايي نوزادان غيرطبيعي باشد ، اين لزوما به اين معنا نيست كه افت شنوايي وجود دارد . اين امكان وجود دارد كه نوزاد با شنوايي طبيعي به آزمون غربال گري شنوايي پاسخ مثبت ندهد .

بازدید : 394
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

در يكسري از آزمايشات در دهه ي 1990 ، خوك گينه ي بي هوش شده را براي يك دقيقه در معرض شدت هاي بيش از 100 db spl با فركانس 10 KHz قرار قيمت سمعك اينترتون دادند . TTS (تشخيص داده شده به وسيله ي مقايسه ي آستانه ها قبل و بعد از مواجهه ) در پاسخ به فركانس pips كوتاه در تست هاي مختلف فركانسي براي CAP اندازه گيري شده از دريچه گرد استفاده مي شود . درجه ي TTS حيوانات در سرعت هاي بالا (250 – 400 shocks/ sec) جايي كه دسته ي زيتوني حلزوني در طي تحريك بالاي صوت خالص به صورت الكتريكي تحريك مي شود، كاهش مي يابد . اثرات آهسته در مقابل اثرات سريع تحريك وابران تحريك : چگونه محافظت حاصل مي شود ؟ از دهه ي 1960 معلوم شد كه فعاليت دسته ي زيتوني حلزوني باعث افزايش آستانه هاي حلزون به فركانس هاي موجود در سكوت مي شود (در نبود نويز ماسكينگ ) . اين اثر وابران كلاسيك به وسيله ي اندازه گيري هاي CAP ، يافته هاي داخل سلولي از سلول هاي مويي خارجي و فعاليت فيبرهاي عصب شنوايي منفرد مشخص شده است . مطالعات همچنين نشان داده اند كه زمان اثرات وابرانكلاسيك مطابق با 60 ميلي ثانيه است . با اين حال ، اخيرا كشف شده است كه اثرات آهسته اي وجود دارند كه ثابت زماني (time constants) نزديك به 1000 برابر آهسته تر از “classic” effect دارند . تحويل تكانه هاي متوالي 60 ثانيه اي به دسته زيتوني حلزوني نزديك 50 درصد CAP را مهار مي كند يا كاهش مي دهد . با اين حال ،‌در طول توالي تكانه ، دامنه ي CAP به تدريج نزديك 20 درصد كاهش مي يابد و به طور چشمگيري دامنه ي CAP بعد از توقف توال تكانه كاهش مي يابد و تقريبا تا 100 ثانيه بعد به مقدار پيش تكانه برنمي گردد . اثرات آهسته و سريع به صورت متفاوت در طول پارتيشن حلزون توزيع شده اند . در حاليكه تاثيرات سريع در مناطق 6 تا 12 KHz حلزون بيشترين تاثير خود را دارند ، تاثيرات آهسته در مناطق 6 تا 10 KHz و 14 تا 17 KHz قله نسبتا كوچك هستند . تاثيرات آهسته احتمالا با واسطه ي نورون هاي وابران خارجي صورت مي گيرد . اثرات Antimasking (بدون پوشش) وابران هاي زيتوني حلزوني تجزيه ي فركانسي يك جزء انتخابي فركانس است كه مشابه مكانيسم هاي فيزيولوژيك انتخابي فركانس است كه در نورون هاي شنوايي مي باشد . انسان و موجودات ديگر توانايي تشخيص يك جزء فركانسي خاص از يك محرك مركب در حضور ساير مولفه هاي فركانسي ، هنگامي كه همه به طور هم زمان ارائه شده باشند را دارند . تفكيك پذيري فركانسي عبارت است از وسعت يا اندازه اي كه به يك موضوع توانايي فيلتر كردن يك محرك از ديگري براساس فركانس گفته مي شود . اين قابل مقايسه با تنظيم گيرنده ي راديويي است به طوريكه فيلتر در مدار ورودي وضعيت موردنظر را دريافت و انواع ديگر را رد مي كند . تفكيك پذيري در واقع وضعيتي را نشان مي دهد يك فركانس خاص را عبور مي دهد اما فركانس نزديك به همان را عبور نمي دهد . در سيستم شنوايي، پهناي باند تفكيك پذيري يك مقياسي از ويژگي هاي فركانس اصلي سيستم شنوايي است . با اين حال ، شرايطي وجود دارد كه در طي آن فيلتر احاطه كننده يا پوشاننده است كه در اين صورت رسايي (تمييز صدا) مشكل مي شود .

بازدید : 400
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

البته اين اجزاء متفاوت درون‌زا با همديگر در مجموعة پاسخ‌ها ديده نمي‌شوند. هر جزء يا احتمالاً چند تا با هم با استفاده از پاراديم‌هاي خاص قابل انواع سمعك دستيابي هستند. با تغييراتي نظير (كلمه در مقابل اصوات خالص)، (ويژگيهاي ثابت در مقابل ويژگيهاي آكوستيكي متغير) و يا اهداف ويژه، نظير (توجه به يك محرك يا فراموش كردن آن) مي‌توان اين پاسخ‌ها را ثبت نمود. اغلب شنوايي‌شناسان از پاسخ‌هاي برون‌زا به منظور آستانه‌گيري و اهداف تشخيص استفاده مي‌نمايند. ليكن پاسخهاي درون‌زا (endog) بيشتر توسط نرولوژيستها و محققين سايكوفيزيولوژي به منظور بررسي عملكرد سطوح بالاتر در اختلالات پيچيده CNS به كار مي‌روند. اختلالاتي نظير دمانس، شيزوفرني، اعتياد به الكل، آلزايمر.

پاسخ P300 و ساير پاسخ‌هاي درون‌زاي ديگر، بواسطة وابستگي‌شان به متن محرك، stimulus Context بدست مي‌آيند و نه بواسطة Stimulus factors اين پاسخها نيز بواسطة ويژگيهاي توجهي فرد Subject attention Characteristics بدست مي‌آيند و نه بواسطة ويژگيهاي فرد subject Characteristics

28- روش يا پارادئيسم رايج براي ثبت پاسخ‌هاي P300 شامل ارائه سيگنال‌هاي هدف oddball است. سيگنالي كه در شرايط معمول ارائه مي‌گردد، در بيشتر زمان تست ارائه مي‌شود، اما هر از گاه يك محرك متفاوت، در بين اين سيگنالها، ارائه مي‌گردد. به اين معني كه، يك سري مثلاً 5 يا 6 محرك شناخته شده (مثلاً تن برست Hz1000) ارائه مي‌شود، و سپس به صورت غيرقابل پيش‌بيني يك محرك متفاوت يا (oddball) (يك تن 2000 هرتز) ارائه مي‌شود. محرك oddball، ممكن است همانند مثال از نظر فركانس متفاوت باشد يا اينكه ويژگيهاي ديگري نظير شدت يا زمان متفاوت باشند. در محركهاي گفتاري ويژگيهاي ظريف‌تر (نظير شروع گفتار، يا تفاوتهاي توليدي مي‌توانند مطرح باشند. اصلاً ممكن است محرك oddball، عدم وجود محرك مورد انتظار باشد. از لغت high Probability براي توصيف محرك معمول استفاده مي‌شود.

در صورتيكه محرك oddball را «infrequent» «Rare»، «Task significant» «Probe» يا «Target» هم مي‌گوييم. بنابراين، محرك هدف Target قابل پيش‌بيني نخواهد بود، (با احتمال زياد و اغلب). با استفاده از مثال بالا، اگر در 50 درصد موارد محرك 2000 ارائه شود و در 50 درصد موارد ديگر محرك 1000 هرتز، در آن صورت محرك 2000 هرتز را نمي‌توان odd، infrequent يا Rave ناميد.

بازدید : 406
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اجزاء Pa و Pb AMLR در موقعيت‌هاي مركزي Central و fronto / central و جز P41 در بالاي كرتكس شنوايي در لب گيجگاهي ثبت گرديد.

32- MEG يا Mogneto encephalo graphy تكنيك سمعك استاركي ديگري است كه براي تعيين مولدهاي دو قطبي AMLR به كار گرفته شده است. اين تكنيك از وضوح كافي براي مكان‌يابي فعاليت مغز، بويژة دو قطبي‌ها (دو قطبي‌هاي جريان معادل ECD، equivalent current dipoles ) آكسونهاي كرتكس شنوايي كه به صورت عمودي نسبت به سطح سرقرار گرفته‌اند، برخوردار است.

اين دو قطبيها، بردارهاي با سه ويژگي هستند، يك منشا (دو قطبي)، يك زاويه فازي يا جهت، و قدرت.

امواجي كه توسط MEG تشخيص داده مي‌شوند، با حرف m علامت دار مي‌شوند، (مثلا Pam، P30m و Pbm يا Psom)

هيچ تحقيق MEG در مورد منشا Na وجود ندارد. مطالعات MEG نشان مي‌دهد، كه جز Pa (P30m) از منطقة داخلي – پشتي Posterior – medial، گيروس هشل در كرتكس شنوايي اوليه، بدست مي‌آيد.

در مورد منابع مولد (PSom) Pb عدم توافق وجود دارد. اگرچه، يافته‌هاي MEG كرتكس اوليه شنوايي را به عنوان مولد، تاييد مي‌كنند اما مكان دقيق ايجاد اين موج، معلوم نيست بعضي محققين پيشنهاد مي‌كنند كه مولد اين موج بخش خارجي گيروس هشل باشد، يعني در جلو مولد موج Pa (P30m) قرار گرفته باشد.

Planum Temporale نيز به عنوان خاستگاه موج (PSom) Pb معرفي شده است.

ممكن است منابع اجزاء مغناطيسي با مولدهاي AMLR سازگاري نداشته باشند.

33- مطالعات روي حيوانات مختلف، طي سالها اطلاعاتي در مورد ساختارهاي آناتوميك مربوط به AMLR ارائه نموده است. تحقيق روي حيوانات، امكان دسترسي مستقيم به ساختارهاي آناتوميك قشري و زير قشري و نيز دخالت فارموكولوژيك در فعاليت نروفيزيولوژيك اين ساختارها را فراهم ساخته است.

اين تجربيات مويد توليد اجزا AMLR توسط مولدهاي متعدد است كه براساس عوامل مربوط به اندازه‌گيري نظير مكان الكترود Nonin، نرخ ارائه سيگنال، نحوة ارائه سيگنال (تك گوشي يا دو گوشي)، الگوهاي زماني متفاوت تغيير مي‌كنند.

بازدید : 423
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

رخداد بيوالكتريك متعاقب خم شدن استريوسيلياها كه در اثر جريان مايع آندولنف رخ مي دهد، باعث انتقال سيناپسي از طريق نروترانس ميتر گلوتامات و در نتيجه ايجاد فعاليت عصبي در رشته هاي آوران عصب هشتم مي گردد.

ارتباط ساده بين قطبيت محرك و فيزيولوژي حلزون به چهار دليل دستخوش تغيير مي شود.

الف: قطبيت محرك، ممكن است تحت تاثير آكوستيك گوش خارجي قيمت سمعك اينترتون (كانال گوش) يا مكانيك هاي گوش مياني يا گوش داخلي تغيير كند. البته اگر در مسير ديافراگم مبدل تا سلولهاي مويي، اين قطبيت دوباره تغيير كند، همان قطبيت اوليه حفظ خواهد شد.

ب : حركت رو به خارج Lateral دريچه بيضي با كليك انبساطي (Rare) ممكن است بزرگتر از جابجايي رو به داخل (medial) كليك انقباضي باشد، و اين تفاوت پلاريتي وابسته به شدت است.

ج: تاثيرات قطبيت براي كليك هاي مرسوم (Rectangular – Wave) كه شروع و پايان عمودي دارند، در مقابل كليك هايي كه شروع سريع دارند و پايان تدريجي، متفاوت است. در كليك نوع اول غشاي قاعده اي به ازاي آغاز و پايان كليك، جابجايي دارد، اگر چه قطبيت كليك تنها براساس جهت شروع كليك تعريف مي شود.

د: جزء اوليه شكل موج يك كليك آكوستيكي، ممكن است حتي دامنه بزرگتري را در پي خود داشته باشد، كه داراي فاز و قطبيت معكوس نيز هست. اين همه در توليد پاسخ، موثر خواهد بود. بعضي مبدل هاي آكوستيكي هنگام ارائه محرك ناگهاني دچار «زنش» (ring) مي شوند كه منجر به ايجاد نوسان و پلاريته هاي متناوب نيز مي گذرد.

TDH-39 يك هدفون الكتروديناميك با امپدانس الكتريكي پايين است – اين هدفون و البته ساير مبدل ها، در سطوح شدتي بالا، ايجاد ميدان الكترومغناطيسي مي كنند، كه منجر به ايجاد آرتيفكت در محرك مي گردد. هدفن‌هاي الكتروآكوستيك (پيزوالكتريك) نيز گران قيمت هستند و از سوي ديگر به خاطر امپدانس بالايي كه دارند به ولتاژ بيشتري نياز دارند و لذا، خروجي آنها محدودتر است.

هدفون TDH49 بيشتر از TDH39 براي ارزيابي ABR مورد استفاده قرار گرفته است (حداقل براي محرك هاي فركانس بالا و وسيع الطيف نظير كليك)

خروجي هدفن با كوپلر 6 cc و نيز از طريق ميكروفون Probe-tube اندازه گيري و با هم مقايسه گرديده است، اين مقايسه مويد تفاوت مقدار اندازه گيري شده در كوپلر و در كانال گوش خارجي است. اين تفاوت (كوپلر در مقابل گوش واقعي) در فركانسهاي زير 500 هرتز و فركانسهاي 2000 تا 5000 هرتز كه در تحريك ABR بسيار كم هستند، بيشتر است.

بازدید : 389
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

: روشي است كه سعي مي كند كه مشكلات فيلتراسيون مرسوم را كاهش دهد. اين روش فيلترينگ، به صورت تئوريك دقيقتر از فيلترينگ نمايندگي سمعك زيمنس آنالوگ مرسوم است، اين روش مبتني بر اطلاعات قبلي در اين مورد است كه كدام فركانسها در ثبت AER پاسخ محسوب مي شوند و كدام فركانسها، جز نويز چيزي نيستند. فيلتر Weiner بر مناطق فركانسي كه دخالت بيشتري در توليد سيگنال دارند و حاوي نويز كمتري هستند، تاكيد مي كند. فركانسهاي ديگر (سيگنال ضعيف و نويز قوي) مهار مي شوند. به اين ترتيب از ديدگاه تئوريك، خطاي مربع معدل نويز، كاسته مي شود (Average square error) و از معدل گيري كمتري براي بهبود نسبت سيگنال به نويز، SNR استفاده مي شود. فيلترينگ Weiner به دو پيش فرض استوار است، يكي اينكه طيف سيگنال و طيف نويز، تعريف شده است و ديگر اينكه سيگنال و نويز در طي مرحله آناليز، ثابت هستند. البته اين پيش فرض ها هميشه در ثبت كلينيكي پاسخ هاي AER معتبر نيستند. به هر حال هدف كلي فيلترينگ Weiner مهار تاثيرات نويز است كه باعث كاهش معدل گيري سيگنال مي شود و اين همه از ملزومات ايجاد پاسخ با كيفيت است. كارآمدي كلينيكي فيلترينگ weiner به صورت posteriori هنوز تاييد نشده است.

روش ديگر كاربرد كلينيكي فيلترهاي تطابقي است كه همراه با تفاوت در زمان، باعث افتراق بهتر سيگنال از نويز مي شود و به كاهش اجزاي نويز منجر مي شود.

Hoke، Wickesberg و Lutkenhoner (1984) روشي از فيلترينگ ارائه مي كنند كه وابسته به زمان و شدت است و اعوجاج قابل توجه فاز يا دامنه، ايجاد نمي كند. مفهوم اين تكنيك از بعضي جهات به Time varying و Posteriori weiner filtering مربوط است.

آناليز كوتاه مدت فوريه (طيفي) از 128 قطعه ABR در يك دوره آناليز زماني (مثلا 15 ميلي ثانيه) ثبت مي شود. به صورت خاصي، فيلترينگ بر مبناي طيف ويژه ABR در زمانهاي متفاوت و شدتهاي متفاوت صورت مي پذيرد بجاي آنكه يك برآورد كلي ثابت از ويژگيهاي طيفي از ميان دوره آناليز و از بين شدتها انجام شود.

سرانجام بهترين روش كلي در اندازه گيري AER ممكن است استفاده روتين از digital zero phase shift filtering باشد، كه يا به صورت online است (قبل از فرآيند معدل گيري) و يا offline (بعد از معدل گيري سيگنال و بدون فيلترينگ آنالوگ)

در هر صورت ابتدا مي بايست پاسخ AER به شكل ديجيتال تبديل شود و فيلترينگ آنالوگ معمولا مي بايست قبل از فيلترينگ ديجيتال صورت پذيرد تا از خطاهاي aliasing جلوگيري شود.

Aliasing هنگامي رخ مي دهد كه sampling rate نسبت به محدوده فركانسي بالايي يا فركانسي قطع فيلتر پايين گذر، خيلي پايين باشد. يك مشكل اين روش اين است كه اطلاعات شكل موج از دست مي رود.

بازدید : 424
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

براي مقابله با نويز 60Hz يا هر آرتيفكت الكتريكي ديگر، دو راه اساسي وجود دارد:

- اولين و موثرترين راه، تشخيص و حذف منبع آرتيفكت است.

- روش ديگر كه اغلب به عنوان آخرين تدبير، مطرح است، نمايندگي سمعك اتيكن تلاش براي تقليل تاثير آرتيفكت بر اندازه گيري AER است. در ادامه به توصيف كلي اين ملاحظات مي پردازيم. مشكلاتي كه معمولا در محيط هاي ويژه نظير NICU ، اتاق عمل يا اتاق ICU وجود دارند در فصول 6 و 10 توضيح داده شده اند. Moller در سال 1987، جزئيات كامل در مورد مكان يابي منابع تداخل الكتريكي و كاهش تاثيرات آنها بر AER ارائه داده است. اگر چه تمركز او به اتاق عمل بوده اما راه حل هايش قابل تعميم به فضاهاي ديگر نيز هست. از ديدگاه مولر تداخلات نويز الكتريكي ناخواسته با دستگاه AER و ثبت امواج از چهار راه صورت مي پذيرد:

1 – الكترودهاي محافظت نشده و صفحات الكترود (Leades) كه چون آنتن عمل كرده و فعاليت airborne منابع نزديك را جمع آوري مي نمايد.

2 – اين فعاليت الكتريكي ممكن است از طريق الكترودهاي ديگر (كه در دستگاه AER مورد استفاده نيستند) كه به دستگاه هاي ديگر نظير EKG و يا مانيتورهاي قلب متصل هستند، به بيمار انتقال يافته و سپس به دستگاه AER منتقل گردد.

3 – الكترودهاي AER از ميان محيط هاي مغناطيسي عبور مي كنند، و انرژي مغناطيسي را به دستگاه AER انتقال مي دهند.

4 – تداخل هاي الكتريكي برق شهر، وارد سيستم شده و در شكل موج ها ظاهر مي شود.

تعيين منابع ويژه فعاليت الكتريكي ناخواسته، در محيط تست، همواره ميسر نيست، اما مي بايست تلاش كرد بويژه اگر مشكل مداوم باشد و AER به صورت روتين صورت پذيرد.

Moller راه حلي براي ساختن يك وسيله آنتن مانند ساده براي تعيين منابع مداخلات الكتريكي و مغناطيسي ارائه كرده است. يك تكه سيم (براي تداخلات الكتريكي) يا يك حلقه سيم (براي مداخلات مغناطيسي) را به يكي از وروديهاي تقويت كننده تفاضلي وصل مي كنيم. (ورودي الكترود + يا -) ورودي ديگر را به زمين وصل مي كنيم. خروجي آمپلي فاير را به اسيلوسكوپ يا بلندگو (بجاي AER) وصل مي كنيم. كلينيسين مي تواند آنتن را نزديك منابع احتمالي مداخلات الكتريكي بگذارد و وجود منابع الكتريكي را روي اسيلوسكوپ يا از طريق بلندگو احساس كند. با اين روش مي توان منبع مداخلات الكتريكي و گاها ويژگيهاي فركانسي آن را مشخص كرد.

علاوه بر تلاش براي حذف منابع تداخل هاي الكتريكي، روش ديگر تغيير پروتكل تست به منظور تقليل تاثيرات نويز الكتريكي بر AER است. تغيير در آرايش الكترودها را قبلا توضيح داديم.

اگر فاصله بين تحريك inter stimulus interval يا همان نرخ تحريك، قابل تقسيم بر 60 هرتز باشد احتمال تداخل الكتريكي بيشتر خواهد بود. لذا يك نرخ تحريك خرد (مثلا sec/ 1/21)، احتمال تداخل را كاهش خواهد داد. تداخل الكتريكي 60 هرتز ممكن است با برخي نرخ هاي تحريك، تداخل كرده و تموج هايي را در آرتيفكت الكتريكي ظاهر شده در موج ايجاد كند. البته تنظيم نرخ تحريك (به آرامي) از ميزان آلودگي شكل موج با تداخل الكتريكي خواهد كاست. مقدار آرتيفكت الكتريكي بازاي تعداد sweep هاي ارائه شده، تغيير مي كند. گاهي ممكن است كه به صورت دستي، معدل گيري را در نقطه اي كه موج وضوح نسبي دارد، متوقف كنيم. تغيير، تنظيمات فيلتر براي كاهش آرتيفكت الكتريكي، روش بيهوده‌اي است. استفاده از Notch Filter ، 60 هرتز بندرت مفيد است زيرا هارمونيك ها (مضارب 60 هرتز) به سوي فرآيند معدل گيري، گذر مي كنند.

بازدید : 418
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

البته عملكرد غيرطبيعي سلول هاي مويي داخلي در حضور عملكرد طبيعي عصبي و سيناپسي، با واژه، «نروپاتي شنوايي» قابل قياس نيست.

ناسازگاري ذاتي ديگر كه در واژه نروپاتي نمايندگي سمعك فوناك شنوايي وجود دارد، رخداد اين مسئله در بسياري از بيماريهاي سيستم عصبي است،‌ كه در وراي راههاي شنيداري قرار دارند. البته بيماري وراي سيستم عصبي شنيداري كاملا با واژه مرسوم نروپاتي محيطي سازگار است. مناطق و عملكردهاي ديگر مغز نظير بينايي، سوماتوسنسوري، راهها و مراكز حركتي ممكن است در اين بيماران درگير باشند.

بيماراني كه در گروه «نروپاتي شنوايي» جايي مي گيرند، اغلب يافته هاي تشخيصي سازگار با Poly-neuropathy نشان مي دهند و داراي اختلالات نرولوژيك مشخص نظير «تاخير تكاملي» يا «فلج مغزي» هستند. واژه نروپاتي شنيداري گمراه كننده و غير دقيق است، زيرا از آن استنباط مي شود كه اختلال، تنها محدود به سيستم شنيداري است.

كاربرد صحيح واژه «نروپاتي شنوايي» بوضوح توسط دكتر Judy Gravel, Isabelle Papin كه دو محقق ارجمند دراين زمينه هستند (يك نرولوژيست و يك اديولوژيست) توضيح داده شده است. Rapin و Gravel (2003) بر تعريف دقيق واژه نروپاتي يعني پاتولوژي در اعصاب محيطي تاكيد مي ورزند.

براي نرولوژيست ها واژه نروپاتي دلالت دقيقي دارد، و به پاتولوژي رشته هاي اعصاب محيطي برمي گردد، و نه به پاتولوژي در جسم سلولي نروني آنها، (كه به آن نرونوپاتي يا گانگليونوپاتي گفته مي شود)

نروپاتي به سه گروه تقسيم مي شود. دميلينيزاسيون، آكسوني و مختلط.

البته گزارش هاي منتشر شده اي از «نروپاتي شنوايي» در بيماريهاي قطعي نرولوژيك نظير اختلال نرودژنراتيو آتاكسي Friedreich وجود دارند.

Rapin و Garvel (2006-2003) توضيح مي دهند كه اعصاب محيطي نظير عصب هشتم مغزي با ميلين محصور شده اند و به اين ترتيب از سلولهاي شوان جدا شده اند، در صورتيكه ميلينيزاسيون نرون هاي سيستم عصبي مركزي (از هسته حلزوني تا مراكز شنيداري راسي تر) توسط سلول هاي oligodendroglial صورت مي پذيرد. اين دو دانشمند، تمايز واضحي بين طبيعت آناتوميك و فرآيند پاتولوژيك سلول هاي شوان در مقابل سلول هاي oligoderoglial قائل هستند.

تعداد صفحات : 3

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 14
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 86
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 340
  • بازدید کلی : 1728480
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی