loading...

خواندنی

بازدید : 395
چهارشنبه 24 ارديبهشت 1399 زمان : 16:14

سندروم نقص ايمني اكتسابي (ويروس نقص ايمني انساني):

HIV (AIDS) در بين مشكلات اصلي سلامتي در آمريكا قرار دارد و يك مشكل سلامتي ويران‌كننده در برخي مناطق دنيا نمایندگی سمعک فوناک مثل آفريقا است. اغلب عفونت سيستم عصبي مركزي يك جزء بيماري AIDS است، (در بيشتر از سه چهارم بیماران كه به صورت كالبدشكافي تعيين شد) و عوارض نرواتولوژيك نيز يك نشانه مي‌توانند باشند. آنسفاليت تحت حاد با آتروفي كورتيكال، يافته‌هاي بافت‌شناسي غيرطبيعي، تخريب ميلين‌سازي و درگيري جسم سفيد و خاكستري شايع است. مواردي از ضايعات موجود در سيستم عصبي شنيداري مركزي توسط كالبد شكافي وجود دارند. اختلالات مرتبط با سيستم عصبي مركزي شامل زوال عقل و افسردگي هستند. AIDS يك بيماري است كه در نهايت منجر به مرگ مي‌شود. مرگ اغلب ناشي از عفونت نامرتبط از قبيل پنوموني يا التهاب ريه است.

بلوغ زودرس يا Precocious Puberty:

Theodore و همكارانش در سال 1983 ،ABR را همراه با EEG و VER در 19 بچه مبتلا به بلوغ زودرس در محدودة سني 2 سال و 9 ماه تا 8 سال بررسي كردند. همه كودكان داراي يافته‌هاي VER و ABR طبيعي بودند. نويسنده‌ها نشان دادند كه اين اطلاعات از تئوري پاتولوژي نرولوژيك گسترده يا عملكرد بد در اشخاصی با بلوغ زودرس حمايت نمي‌كنند.

سندروم Rett:

سندروم Rett يك اختلال نرولوژيك اطفال است كه فقط دخترها را تحت تاثير قرار مي‌دهد و توسط زوال مغز، صرع، اسپاسم، افزايش رفلكس (hyperreflexia) ، رفتار اوتيسم مانند، ميكروسفالي، تهويه بيش از حد خود به خودي و رفتارهاي تكراري و بدون اراده مشخص (مثل حركات دوراني، دندان قروچه) مشخص مي‌شود. علت اين سندروم ناشناخته است، اگرچه اين سندروم به نظر مي‌رسد جسم خاكستري سيستم عصبي مركزي را درگير می كند.

Verma و همكارانش در سال 1987 شواهدي از آبنومالي‌هايي در پاسخ برانگيخته شنيداري، حسي ـ پيكري يا بينايي نيافتند اما EEG غيرطبيعي در 9 دختر با تشخيص سندروم rett گزارش شد و تاييد كردند كه بيماري جسم خاكستري را تحت تاثير قرار مي‌دهد و جسم سفيد را درگير نمي‌كند و Jerger و ديگران در سال 1994 نيز يافته‌هاي ABR طبيعي را در بررسي 36 بيمار عمدتاً بچه‌ها گزارش كردند. اين يافته با يافته‌هاي مطالعات قبلي و بعدي عملكرد شنيداري در سندروم Rett سازگار است. در مقابل تعدادي از پژوهشگران آبنورمالي‌هايي را در ABR توصيف كردند.

بازدید : 388
سه شنبه 23 ارديبهشت 1399 زمان : 12:59

نقص آنزيم :

آبنورمالي‌هاي ABR در بچه‌هاي داراي نقص آنزيم پراكسيسم يافت شده‌اند. AKABOSHI و همكارانش در سال قیمت سمعک ویدکس 1997 يافته‌هاي غيرطبيعي ABR را در دختر 21 ماهه با نقص آنزيم Peroxisomal bifunctinal يك اختلال مشخص شده توسط كاهش آنزيم پاكسيسم منفرد توصيف كردند. اين اختلال در دوره هنگام تولد آغاز شد. در ابتدا، در سن 3 ماهگي، موج I با زمان نهفتگي طبيعي مشاهده شد، اما زمان نهفتگي I-V به طور غير طبيعي طولاني بود. دامنه موج III و موج Vدر سن 11 ماهگي كاهش يافت و ABR در سن 15 ماهگي قابل كشف نبود. آبنورمالي‌هاي ABR به اختلال در نقش آنزيم Peroxisomal Bifunctinal در رشد نوروني يعني ميلين سازي بد (dysmyelination) نسبت داده شد.

ديابت شيرين Diabetes mellitus:

عوارض نرولوژيك ديابت شيرين و همچنين كاهش شنوايي محيطي در بزرگسالان و كودكان اتفاق مي‌افتد. به عنوان مثال Reske-Nielsen در كودكان دچار ديابت به مدت طولاني الگويي از تغييرات تخريبي منتشر در مغز، احتمالاً ثانويه به بيماري عروقي شديد و فراگير و آنژيوپاتي ( هر يك از بيماري‌هاي عروقي ) را گزارش كرد.

Sieger و همكارانش درسال 1983 تاخير زمان نهفتگي موج I-V را در بين كودكان دچار ديابت در مقايسه با اطلاعات هنجار گرفته شده از مقالات نيافتند. در مطالعه ديگر بر روي اطفال Sabo و ديگران در سال 1987 اطلاعات حاصل از ABR را براي 7 بيمار با ديابت جديداً تشخيص داده شده و 8 بيمار با ديابت ايجاد شده به اضافه كتواسیدوز حاد بررسي كردند. (كتواسيدوز : اسيدوز همراه با تجمع اجسام كتوني در مايعات و بافت‌هاي بدن) آبنورمالي‌هاي ABR در هر گروه يافت نشدند. به هرحال، بررسي اخير با مقياس وسيع شواهدی از آبنورمالي‌هاي ABR در كودكان دچار ديابت نشان داد. Katska و ديگران در سال 1998 يافته‌هاي اديومتريك پايه (مثلاً اديومتري تون خالص و اندازه‌گيري‌هاي ايميتانس گوش) و اطلاعات ABR را براي 37 كودك درمان شده با انسولين در محدوده سني 6 تا 18 سال آناليز كردند. همه بيماران شركت كننده در مطالعه حساسيت شنوايي طبيعي (كمتر از 15dBHL) به صورت دو طرفه و عملكرد طبيعي گوش مياني داشتند. طولاني شدن زمان نهفتگي موج I در4 گوش مشاهده شد اما شايع‌ترين آبنورمالي ABR تاخيرات نهفتگي در موج III و V و فاصله نهفتگي V تا I به طور غيرطبيعي طولاني شده (23 گوش) بود. علاوه براين، كودكاني با يافته‌هاي غيرطبيعي ABR بيشتر حتمالاً ديابت متغير داشتند. يعني سطوح HbA-IC و fructosamine به طور وسيعي نوسان داشتند. به هرحال، مدت بيماري با تغييرات ABR مرتبط نبود. نويسنده‌ها ذكركردند كه يافته‌هاي آنها در توافق با گزارشات قبلي. در مورد عملكرد بد شنيداري وراي حلزوني در بيماران مبتلا به ديابت شيرين است.

بازدید : 403
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

، تلاش كردند تا بين زمان نهفتگي و دامنة ABR و يا ديگر AEPها، با برآورد مقدار سايكوفيزيكي محرك كليك ارتباط ايجاد كنند. دامنه و نه زمان نهفتگي، با برآورد بلندي مربوط بود. در دنبالة اين مطالعات، Babkoff و همكاران (1984)، تحقيق اوليه را تكرار كردند، و نتايج اوليه را نيز آناليز مجدد نمودند، و سعي كردند غير خطي بودن عملكرد شدت – زمان انواع سمعك نهفتگي را به صورت اصلاحيه در نتايج بگنجانند.

مجموعة دوم داده‌ها، و آناليز مجدد، سازگاري بيشتري بين عوامل سايكوفيزيكي و الكتروفيزيولوژيك نشان داد، اما نتايج اوليه را تغيير نداد.

به همين صورت (1990) Price , Darling در يافتن ارتباط واضح بين ABR و درك بلندي شكست خوردند. از سوي ديگر Thoronton و همكاران، يك راهكار كلينيكي، براي برآورد LDL با داده‌هاي زمان نهفتگي موج V در مقابل شدت ارائه كردند. همچنين در يك گروه از افراد بزرگسال (سال 65 تا 18)، Serpanos و همكاران (1997) بين بلندي و زمان نهفتگي موج ABR V در افرادي با شنوايي طبيعي، و كاهش شنوايي حلزوني صاف ارتباط پيدا كردند، در صورتيكه ارتباط ضعيفي بين عملكردهاي شدت الكتروفيزيولوژيك و رفتاري در بيماران با كاهش شنوايي حسي عصبي شيبدار ديده شد.

سن: تغيير شدت – زمان نهفتگي در نوزادان در گسترة 30 تا 40 است. سن نيز در تعيين سطح شدت محرك لازم براي توليد ABR قابل تشخيص، مطرح است. در نوزادان، شواهدي وجود دارد كه آستانة ABR با سن كاهش مي‌يابد. محققين كاهش بارزي در آستانة ABR (به اندازة 10 تا 30 دسي‌بل) حتي در فاصله 2 ساعت پس از تولد تا 50 ساعت پس از تولد، گزارش كرده‌اند. مقادير دامنه و زمان نهفتگي در اين دو زمان پس از تولد، هنگاميكه براي تفاوت آستانه، اصلاح شدند، كاملاً قابل مقايسه بودند. اين مطالعات در هر حال به عوامل متعدد در كاهش آستانه با ABR توام با سن شامل: عدد دقت در جايگذاري هدفن روي گوشي، كولاپس مجراي كانال متعاقب فشار كاشن هدفن روي بخش غضروفي، تغييرات تكاملي در وضعيت گوش مياني، احتمال باقي‌ماندن چربي Vernix Caseosa در كانال گوش خارجي و حتي مزانشيم در فضاي گوش مياني در ساعات پس از تولد، نمي‌پردازد.

در عامل احتمالي اخير، كاهش شنوايي آرام انتقالي ايجاد مي‌كند كه مي‌تواند آستانه‌ها را بالا ببرد، و زمان نهفتگي را در ABR نوزادان تازه متولد شده افزايش دهد.

بازدید : 428
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

دو تعديل ساده، در پروتكل ارزيابي BC- ABR مي‌توانداين مشكلات را به حداقل برساند. استفاده از لوبول يا كانال گوش براي الكترود inverting در مقابل ماستوئيد، آرتيفكت محرك را كه توام با مكان ماستوئيد است، كاهش مي‌دهد. همچنين آرتيفكت‌ نمايندگي سمعك زيمنس محرك با استفاده از پلاريتة متناوب بجاي پلاريتة منفرد كاهش مي‌يابد.

سوم: دليل احتمالي سوم براي امتناع كلينيسين‌ها از ثبت منظم BC- ABR، توجه آنها به اين نكته است كه اختلال شنوايي انتقالي بيشترين مقدار را در مناطق فركانسي اطراف 1000 هرتز و پايين‌تر، داراست، در حاليكه ABR برانگيخته شده با كليك، با انرژي تحريكي كه اغلب در منطقة 1000- تا 4000 هرتز متمركز است، وابستگي دارد. اين مسئله (جدايي) پيشنهاد مي‌كند كه آناليز AC- ABR در مقابل BC- ABR نقائص فركانس پايين را كه توسط بيماريهاي گوش مياني ايجاد مي‌شود، نظير اوتيت مياني يا اوتواسلكروز، كمتر از حد واقعي برآورد مي‌كند.

در فرآيند كلينيكي، ارزش تشخيص اصلي BC- ABR، برآورد دقيق و فركانسي فاصلة راه هوايي و استخواني نيست، بلكه هدف اين است كه با يك آزمون الكتروفيزيولوژيك مشخص شود كه آيا كاهش شنوايي، انتقالي يا مختلط است و حسي نيست.

هدف دوم هم ارائه يك برآورد كلي از مقدار جزء انتقالي، در كاهش شنوايي است. معمولاً به مقدار قابل توجهي، خطاي كمتري در برآورد آستانه در بيماريهاي گوش مياني وجود دارد، بيماريهاي نظير آترزي مادرزادي گوش مياني، معلوليت ارتباطي جدي‌تري را باعث مي‌شوند زيرا در اين بيماريها كاهش شنوايي در منطقة فركانس گفتاري (500 تا 4000 هرتز) تا حد متوسط تا شديد (60 تا 10 dBC) است.

نهايتاً در بحث مربوط به مشكلات توام با BC- ABR، معمولاً به مفصل ماسكينگ و نياز به پوشش دگر سويي اشاره مي‌شود. اين مطلب در اديومتري رفتاري نيز مطرح است. در اختلال شنوايي انتقالي دو طرفه شديد، سطح شدتي محرك AC ممكن است گاهي اوقات بيشتر از كاهش بين دو گوش جمجمة فرد باشد، در نتيجه مي‌تواند منجر به عبور احتمالي انرژي آكوستيكي به گوش غير آزمايشي شود. احتمال اين امر در هدفن‌هاي روي گوشي Sdpra aural بيشتر از اينسرت فوت است. همانطور كه در مبحث مربوط به مبدل‌ها اشاره شده است، هدفن‌هاي روي گوشي مرسوم كاهش بين دو گوشي مي‌تواند در حد 40 تا 50 dB باشد در حاليكه اين مقدار معمولاً در اينسرت فون 60 dB است.

بازدید : 406
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

معيار مورد استفاده براي تكرارپذيري دامنه :

تفاوت نسبت دامنه موج V به I بين run ها نبايد از 5% فراتر رود. اگر اشكال موجي به اين معيارهاي تكرارپذيري برسند ، سپس ميزان هاي دامنه و زمان نمايندگي سمعك فوناك نهفتگي از مجموع پاسخ ها محاسبه مي شوند. محاسبه نسبت دامنه موج V به I براي محدود كردن تغييرپذيري ذاتي موجود در اندازه گيري مطلق دامنه است. نسبت دامنه موج V به I توسط بررسي هاي فراواني به عنوان يك پارامتر مفيد از نظر باليني براي آناليز پاسخ شنيداري ساقه مغز در نظر گرفته شده است. معيار واقعي براي غير طبيعي بودن نسبت دامنه موج V به I متفاوت است. نسبت دامنه موج V به I كمتر از 0.5براي محرك كليك تك گوشي شدت بالا ( موج V كمتر از نصف موج I ) يك ميزان قطع طبيعي پايين تر محافظه كارانه است. نسبت دامنه موج V به I كمتر از 1.0 اما بزرگتر از 0.5 در حدود 10 % اشخاص هنجار يافت شده است. اين معيار به طور جدا نشانه قوي از عملكرد بد شنيداري نيست.

نوسانات طبيعي در اشكال موجي پاسخ شنيداري ساقه مغز:

انتخاب قله :

انتخاب قله، انتخاب صحيح و ثابت يك نقطه اطلاعاتي واحد بر روي شكل موج است كه در نامگذاري موج و محاسبه دامنه و زمان نهفتگي استفاده مي شود.

دو روش اصلي براي اين نوع آناليز موج وجود دارد.

نقطه اي موجود بر روي جزء موجي كه بيشترين دامنه را توليد كند. در اشكال موجي داراي قله هاي تيز اين انتخاب ساده و واضح است.

اشكالات اين روش :

الف) وقتي كه نقطه داراي بيشترين دامنه به طور واضح و به بهترين نحو موج را نشان ندهد. مثل : مجموعه V-IV كه دو قله واقعي يعني يك قله براي موج V و يك قله براي موج IV وجود ندارد. يك موج IV برجسته و موج V نسبتا كوچك وجود دارد. در اين حالت اگر ماكزيمم دامنه به عنوان قله انتخاب شود و زمان نهفتگي موج IV جايگزين زمان نهفتگي موج V شود ، نتيجه باليني اين تفسير اشتباه ، محاسبه زمان نهفتگي به طور غير معمول كوتاه در گوش مشكوك ، تفاوت زمان نهفتگي بين گوشي قابل توجه براي موج V و زمان نهفتگي بين موجي I-V و احتمالا فرض كردن اين مسئله كه گوش غير مشكوك غير طبيعي است.

بازدید : 414
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اگرچه رشد ساقه مغز و تغييرات وابسته به آن در زمان نهفتگي بين امواج در ABR برجسته ترين ويژگي رشدي دايناميك در نوزادان است شواهدي وجود دارد كه عملكرد حلزون در نوزاد به طور مشخص نسبت به بچه هاي داراي سن بيشتر و يا بزرگسالان متفاوت است. تعدادي حيوانات آزمايشگاهي ( جيرجيرك ) بار اول به اصوات داراي فركانس پايين پاسخ نشان دادند، اگرچه قاعده حلزون ( كه مربوط به فركانس هاي بالا مي باشد ) قبل از راس ( كه مربوط به فركانس هاي پايين مي باشد) رشد مي كند. هنگامي كه حيوان رشد مي كند نمايندگي سمعك يونيترون تغييراتي در سازماندهي تونوپيك حلزون اتفاق مي افتد. فركانس هاي بالاتر در قاعده و فركانس هاي پايين تر در راس نشان داده مي شوند. معمولا در بچه هاي داراي سن بيشتر يا بزرگسالان ، ABR توسط فعاليت حلزوني نسبتا فركانس بالا ( 1000 تا 4000 هرتز ) توليد مي شود و فركانس پايين سهم كمتري دارد. به هر حال نقش بيشتر بخش فركانس پايين حلزون در توليد ABR در نوزادان ديده مي شود. فركانس هاي پايين براي توليد ABR در نوزادان تازه متولد شده نسبت به بزرگسالان مهم تر هستند. دانشمندي اثر تغييرات وابسته به سن را در زمان نهفتگي موج I در نوزادان تازه متولد شده ( محدوده اي از 30 تا 42 هفتهConceptional age ) و يك گروه از اشخاص بزرگسال توصيف كرد. نويسنده ها تاخيرات موج در حال حركت حلزوني را توسط آناليز تاخيرات فاز DPOAE و زمان هاي نهفتگي ABR مشتق شده تخمين زدند. تفاوتي در زمان انتقال حلزوني براي نوزادان از 34 هفته تا 42 هفته Conceptional age و بزرگسالان جوان يافت نشد. بنابراين عملكرد حلزون در هفته 35 conceptional age رشد يافته است.

بازدید : 431
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

اشتباهات مربوط به الكترود:

شكل 11-7 اشكال موجي انتخاب شده و ثبت شده حاصل از شخص بزرگسال جوان داراي شنوايي طبيعي را براي شرح اثرات مكان نامناسب الكترود نشان مي دهد. به جزء مكان الكترود همه اشكال موجي تحت شرايط اندازه گيري يكساني ثبت شده اند. شكل موج اول توسط استفاده از آرايش الكترودي Fz-Ai ( پيشاني- نرمه گوش همانسويي ) ثبت شده است. اين نوع ثبت قيمت سمعك زيمنس طبيعي است و امواج I-III-V به طور قابل اعتمادي نشان داده شده اند و احتمالا امواج II-IV نيز ثبت شده اند. همچنين موج VI نيز ثبت شده است. در شكل موج A

آرايش الكترودي افقي (Ac-Ai ) استفاده شده است. امواج I-II-III-IV برجسته هستند اما مجموعه IV-V كاهش يافته است و فقط به موج IV محدود شده است. در ثبت شكل موج B ، آرايش الكترودي مرسوم ( Fz-Ai ) استفاده شده است ولي الكترود زمين به طور كامل برداشته شده است. تحت شرايط اندازه گيري خوب از جهات ديگر ، شكل موج B تقريبا از اشكال موجي طبيعي تكرار شده در بالاي شكل غير قابل تمايز است. در صورتي كه مداخله الكتريكي حداقل باشد و امپدانس بين دو الكترود باقيمانده پايين و متعادل باشد ، الكترود زمين براي اندازه گيري پتانسيل برانگيخته شنوايي لازم نيست. به هرحال شكل موج در محيط هاي آزمايشي داراي نويز الكتريكي بدون وجود يك الكترود زمين خوب ( يعني امپدانس پايين و قيمت سمعك زيمنس ناحيه تماس بزرگ الكترود با پوست ) به طور چشمگيري تخريب مي شود.

الكترود معكوس در Ai قبل از ثبت شكل موج C برداشته شده است. فقط الكترود غير معكوس Fz و الكترود زمين Fpz باقيمانده اند. در نتيجه الكترود مرجعي وجود ندارد. نتيجه لزوما فعاليت زمينه است. اين نتيجه اهميت الكترود معكوس را شرح مي دهد. ABR را مي توان با يك الكترود معكوس موجود در خارج از سر ( واقع شده در روي بدن اما نه بر روي سر ) ثبت كرد. اين نوع ثبت در تعدادي موارد امكان پذير و حتي مطلوب است. مشكل موجود در ثبت شكل موج C اين است كه الكترود معكوسي استفاده نشده است. پتانسيل الكتريكي بين دو الكترود نمي تواند اندازه گيري شود.

بازدید : 412
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

شكل موج D از يك پاسخ شكل گرفته به طور خيلي ضعيفي تشكيل شده است و فقط جزء وسيع و نسبتا كوچكي در ناحيه زمان نهفتگي موج V ديده مي شود. در ثبت اين شكل موج الكترودها در Fz –Ai –Fpz واقع شده اند. اگرچه اينها مكان هاي معمول الكترود هستند، شكل موج D با معكوس كردن مكان طبيعي الكترود معكوس ( Ai ) و مكان الكترود قيمت سمعك اينترتون زمين ( Fpz ) ثبت شده است. بنابراين الكترود غير معكوس در Fz و الكترود معكوس در Fpz و الكترود زمين در Ai قرار گرفته است. از آنجايي كه اين الكترودها كاملا نزديك به يكديگر قرار دارند، فعاليت ABR كشف شده توسط Fz و Fpz خيلي مشابه است. ورودي هاي Fz و Fpz به تقويت كننده تفاضلي وقتي از يكديگر كم مي شوند منجر به كنسل شدن بخش زيادي از فعاليت ABR مي شوند. جايگزيني صحيح الكترود و ورودي به تقويت كننده ( در جعبه الكترود ) بايد تاييد شوند ، هنگامي كه پاسخي ثبت نشود.

الگوي شكل موج E فاقد موج I است. اگرچه اجزاء ديگر مشاهده مي شوند و در واقع جدايي واضحي بين موج IV و V وجود دارد. اگر تكنيك ثبت دو كاناله ( آرايش الكترودي همانسويي و دگر سويي ) استفاده شود ، اين شكل موج در كانال دگرسويي مورد انتظار خواهد بود. شكل موج يكساني مي تواند به طور اشتباهي به دو روش ثبت شود. ظاهر اين الگو در بخش همانسويي ثبت دو كاناله نشان مي دهد كه يا گوش مقابل واقعا تحريك شده است به طور غير عمدي ) يا دو الكترود ورودي معكوس ( Ai-Ac ) برعكس شده اند. ( به طور اشتباه وصل شده اند) بعد از شناسايي مشكل نيازي به جابجا كردن الكترودها نيست و كانال ها به سادگي معكوس مي شوند. براي جلوگيري از گيج شدن و در نتيجه ايجاد اشتباه در جمع آوري اطلاعات ، معمولا عاقلانه است كه دوباره تنظيمات آزمايشي معمول را ايجاد كنيم.

بازدید : 414
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

حداقل چهار سوال باليني در بحث ABR و آسيب شنوايي حلزوني بايد در نظر گرفته شوند.

1-آيا انواع مختلف عملكرد بد شنيداري محيطي به طور متفاوتي ABR را تحت تاثير قرار مي دهند؟ اين سوال به طور مثبتي بعدا در اين فصل جواب داده مي شود.

2-ارتباط بين ميزان و شكل كاهش شنوايي و احتمال مشاهده اجزاء خاص ABR چگونه است ؟ به عنوان مثال چند بار موج I در ABR ( EcochG AP ) به طور مطمئني در آسيب شنوايي حسي موجود در فركانس بالا با استفاده از تكنيك هاي ثبت مرسوم مي تواند شناسايي شود؟ همچنين چه ميزان آسيب شنوايي حسي مي تواند در يك بيمار سبب حذف EcohG يا ABR شود؟

3-چگونه زمان نهفتگي و دامنه ABR به صورت تابعي از ميزان و شكل كاهش شنوايي تغيير مي كند ؟

4-آيا يك كلينيسين بايد تاخير زمان نهفتگي ABR را كه به نظر مي رسد ناشي از آسيب حسي است ، در هنگام تفسير پاسخ به منظور تمايز صحيح كوچكترين سمعك بين آسيب حسي در مقابل عصبي ( يعني حلزون در مقابل وراء حلزوني ) تصحيح كند؟ اگر اينطور باشد چه تكنيك تصحيحي بايد استفاده شود ؟

اطلاعات در مورد برهم كنش هاي بين ميزان ، نوع ، شكل آسيب شنوايي و ABR براي به حداكثر رساندن كاربرد ABR در ارزيابي شنيداري محيطي لازم است. متاسفانه ، درك كنوني از اين برهم كنش هاي پيچيده ناكامل باقي مانده است.

دو كاربرد باليني براي ABR وجود دارد كه درك آسيب شنوايي براي آنها لازم است. يك كاربرد آن تشخيص اختلالات عصبي در بزرگسالان يا بچه ها است و كاربرد ديگر آن تخمين حساسيت شنوايي عمدتا در بچه ها مي باشد. بنابراين در بزرگسالان ABR بيشتر براي ارزيابي تشخيص اختلالات عصبي به جاي تخمين حساسيت شنوايي به كار مي رود. سوال اساسي اين است كه چگونه ميزان و شكل كاهش شنوايي حلزوني ( در مقابل وراء حلزوني ) ABR را تحت تاثير قرار مي دهد؟ كلينيسين اغلب اديوگرام و يافته هاي ABR را براي يك بيمار در دست دارد و بايد تصميم بگيرد آيا يافته هاي ABR با آسيب شنوايي حلزوني سازگار است يا با آسيب شنوايي وراء حلزوني. اگر يك موج I مشخص ثبت شود ، اين تصميم نسبتا مستقيم است و به ميزان زيادي بر اساس تفسير زمان نهفتگي بين موجي بيمار با استفاده از اطلاعات هنجار پايه ريزي شده است.

بازدید : 398
سه شنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 11:18

متاسفانه ، ABR براي بيشتر بيماران داراي آسيب شنوايي حسي عصبي فركانس بالاي متوسط تا شديد فاقد موج I واضح است. تجربه باليني پيشنهاد مي كند كه بحث انگيزترين جنبه كاربردي ABR در بزرگسالان به طور مطمئن تمايز قائل شدن بين يافته هاي ABR در ضايعات حلزوني و وراء حلزوني در بيماراني با كاهش شنوايي حسي عصبي غير ارزانترين سمعك قرينه مي باشد.

دومين كاربرد معمول ABR به صورت باليني كه نياز به درك اثرات ميزان ، نوع و شكل آسيب شنوايي دارد ، تخمين آستانه شــنوايي در بچــه ها است. در حــال حاضر ، محرك كليك اغلب در اندازه گيري ABR استفاده مي شود. بنابراين ، يك سوال مهم اين است كه : چگونه يافته هاي دامنه و زمان نهفتگي ABR به صورت تابعي از سطح شدت محرك كليك با اديوگرام بيمار مرتبط هستند؟ آيا امكان پذير است كه در مورد اين بچه ها به طور مطمئني ميزان و شكل كاهش شنوايي را از روي اطلاعات ABR تخمين بزنيم ؟ متاسفانه ، با درك كنوني از ABR و عملكرد بد شنيداري محيطي چنين تخميني در حالي كه از نظر باليني مطلوب است ولي امكان پذير نيست.

در تلاش براي توصيف عملكرد شنيداري محيطي با استفاده از ABR كلينيسين ها بايد در ذهن خود هميشه دو اصل باليني مرتبط و اساسي را به ياد داشته باشند.

1-هيچ اندازه گيري شنيداري منفردي به طور ثابت و به ميزان كافي همه جنبه هاي شــنوايي را ارزيابي نمي كند.

2-هيچ روش تشخيصي قابل اطمينان نيست و يا خطا ناپذير نيست. ( امكان خطا وجود دارد )

ارزش پتانسيل هاي برانگيخته شنوايي توسط افزايش دانش در مورد توليد كننده هاي عصبي و تكنيكك هاي آناليز و ارائه محرك پيشرفته تر افزايش مي يابد. به هرحال به خاطر اصول نوروفيزيولوژيك و نوروآناتوميك اصلي مشخص كننده پتانسيل هاي برانگيخته شنوايي ، اين پتانسيل ها هرگز يك اندازه گيري معتبري از شنوايي نيستند. كاربرد باليني اين اصل، اين است كه ارزيابي پتانسيل برانگيخته شنوايي هر وقت كه امكان پذير است بايد توسط اندازه گيري هاي شنيداري ديگر از قبيل ايميتانس گوشي ، تون خالص و اديومتري گفتار تكميل شود. در بخش زير براي كلينيسين اطلاعاتي فراهم مي شود كه در تفسير با معني ABR در مواردي كه فرض بر وجود آسيب شنوايي حلزوني است ، مفيد مي باشند. راهنماهاي عملي براي كنار آمدن با تعدادي از مشكلات شايع ، در اين بحث ذكر شده اند و در فصل نه خلاصه شده اند.

تعداد صفحات : 3

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 105
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 13
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 43
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 143
  • بازدید سال : 268
  • بازدید کلی : 1728408
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی